این مطلب از ته دلمه برای مامان و بابای زحمت کشم که هر روز با گلوی خشک از سر کار بر میگردن از بس الفبا رو برای بچه های کلاس اول تکرار کردن و عزیزترین معلمم،معلم کلاس چهارمم خانم زمانی که امسال اولین سالیه که 365 روزه ندیدمش دلم براش تنگ شده حتما بهش سر میزنم.

بنازم به ان نفسی که از عمق دل برمیخیزد و بدون هیچ چشم داشتی به من اب و بابا را می اموزد.برای وصف خوبی های تو حیران و سرگردانم،و در پی یافتن واژه ای هستم که امیخته با عشق ناب تو باشد.

شاید تو روزی با من تند شدی و فریاد سر دادی و من انروز با تو قهر گشتم،اما اینک میدانم خشم تندی و یا اخم تو همه از سوز و گداز قلبت بوده که برای من تپیده.و من هنوز در دریای واژگان سیر میکنم تا واژه ای را بیابم که سزاوار و شایسته ی جور استادی تو باشد و ان را به تو تقدیم خواهم کرد بدون هیچ چشم داشتی،همانگونه که تو به من هدیه دادی انچه که از خوبی در سینه ات بود.

روزت مبارک